۱۳۸۳/۰۷/۱۹

زلزله و باقي قضايا


پنجشنبه شب دير وقت کانکت شده بودم تا از امکانات اينترنت پر سرعت !!! استفاده کنم و بتونم ویندوزمو آپدیت کنم. در کنارش هم داشتم با يکي از دوستام چت ميکردم که یه دفه حدود 4-3 ثانيه خونه لرزيد . هم خونه ايم خواب بود و با جيغ و داد من طفلکي زابراه شد. ولي خيلي زود آروم شد و گفت : بخواب بابا ديگه زلزله نمياد . ولي من دست و پام ميلرزيد . اونقدر ترسيده بودم که نميدونستم چي کار کنم. هم خونه ايم رفت بخوابه و گفت : اگه بازم زلزله اومد منو بيدار نکن ميخام بخابم. دوستم که اصلا متوجه زلزله نشده بود ولي به جای دلداری دادن گفت : نترس بابا اگه وقت مردنت نباشه نميميری! شايدم راست ميگفت بنده خدا. نيم ساعت بعدش که رفتم بخابم چه عذابي کشيدم. مگه خابم ميبرد . با کوچکترين صدايي از جا ميپريدم و تا چشمم به خواب گرم ميشد مرحوم پدرمو ميديدم و دوباره از خواب ميپريدم. با خودم گفتم حتما بابا اومده منو ببره ديگه! داره اين دور و بر ميپلکه تا زلزله بياد. و ... بالاخره خوابم برد. صبح که بيدار شدم و ديدم که هنوز زنده ام ، بلافاصله راديو رو روشن کردم ببينم چيزي در مورد زلزله ميگه يا نه. ولي انگار نه انگار . همه خبرا در مورد کشت و کشتار در نقاط مختلف دنيا بود. کم کم ديگه داشتم شک ميکردم که خيالاتي شدم . اما حدود ساعت نه صبح لينک خبرشو تو سايت صبحانه ديدم. سايت بي بي سي خبر داده بود که در همون ساعتي که من لرزش رو حس کرده بودم در آق قلا در استان گلستان زلزله بزرگي اومده ولي ظاهرا تلفات جاني نداشته . از همه جالب تر سکوت صدا و سيما در اين مورد بود که واقعا نميتونم دليل منطقي براش پيدا کنم. لابد پشت پرده چيزايي هست که ما بيخبريم
طفلک هم خونه ايم ديشب خواب ديده بو د که من دارم با جيغ و داد به خاطر زلزله بيدارش ميکنم. اونم از خواب پريده بود و ديگه نتونسته بود بخوابه. ولي از همه اين حرفا گذشته ، ديروز با هم خونه ايم داشتيم در اين مورد صحبت ميکرديم که اگه واقعا زلزله بياد و همه جا خراب بشه ، با اين وضعيت ما اصلا زنده نميمونيم . بايد خطر رو جدی بگيريم و ساک زلزله رو که مدتي بعد از زمين لرزه خرداد ماه جمع کرده بوديم ، دوباره راه بندازيم ، البته با تجهيزات بيشتر. گمونم دفعه بعد که رفتم شهرستان بايد يه سری کاغذای مهم مثل سند موبايلمو بذارم يه جای مطمـﺌن پيش مامانم و يه وصيتنامه هم تنظيم کنم. هر چند که از مال دنيا چيزی ندارم ولي وصيتنامه که فقط برای اين چيزا نيست
----------------------------------------------------
دفعه آخری که از شهرستان برميگشتم ، اتوبوس که در يکي از اين ايستگاه های بين راهي نزديک تهران نگهداشت ، دو تا پسری که رديف کناری من نشسته بودن از نوار فروشي اونجا يه سي دی موسيقي خريدن و به راننده دادن تا پخش کنه . يه خواننده زن بود که من تا حالا صداشو نشنيده بودم ولي سبک خوندنش مثل اين خواننده های جديد اونور آب بود . البته من اصولا خيلي اهل اين نوع موسيقي نيستم ، به خصوص اگه خواننده اش زن باشه . ولي اون دو تا پسر دايم از صداش تعريف ميکردن. از اونروز به بعد متوجه شدم که اين آلبوم رو اينور و اونور زياد ميذارن از جمله اين خانم همسايه ما که کمي مشاعرش مشکل داره و وقتي حالي به حالي ميشه چنان صدای ضبط صوتشو بلند ميکنه ( حتي اگه نصف شب باشه يا بعد از ظهر و وقت استراحت مردم ) انگار که وسط يه گروه موسيقي در حال اجرای برنامه گير کردي و هيچ راه فراری هم نداری. خلاصه اونشب که با دوستم چت ميکردم يه
لينک برام فرستاد و گفت" اين همون دختريه که بدون مجوز يه آلبوم داده بيرون و دستگير شده ". قبلا هم يه شايعاتي شنيده بودم از جمله اينکه اين دختر اينکارو تويه زيرزمين تو اکباتان انجام ميداده - هرچند قبلا که خونه دوستم اکباتان بود من چيزي به اسم زيرزمين اونجا نديدم ،در واقع انباری هاي بزرگي بود که نگهبان هم داشت - به هر حال امروز بالاخره معلوم شد که همه اين حرفا شايعه بوده وواقعيت اينه که اين خانم چند تا کنسرت برای خانما اجرا کرده ، يه نفر اين آهنگا رو سرقت کرده و همه جا پخش کرده و حتما پول خوبي هم به جيب زده .شايدم همه اينا کار خودش بوده برای بازار گرمي بيشتر. البته ظاهرا اين خانم پشتش گرمه وخونوادش هم حسابي حمايتش ميکنن و گرنه با اين وضع و اوضاع تا الان برادران جان برکف يه بلايي سرش آورده بودن
--------------------------------------------------
از همه اين حرفا گذشته ، اين مساله هنوزم برای من حل نشده باقي مونده . واون اينه که بيش از 1400 سال از ظهور اسلام ميگذره و با اين سرعت تحولات به خصوص در سال هاي اخير ، چرا هيچ کس به فکر بازنگری بعضي از قوانين نيست. مگه نه اينکه معتقديم اسلام دين پوياييه ؟ پس چرا متخصصای علوم ديني اصلا در بند اين نيستن که يه سری مسايل - از جمله مسايل مربوط به ازدواج ، طلاق، ارث و ديه _ رو تغيير بدن . دين اسلام در شرايطي ظهور کرد که جامعه صد در صد مرد محور بود و آمادگي تغيير دادن بعضي چيزا وجود نداشت . ولي حالا زنا تو اجتماع هستن ، فعاليت ميکنن ، در اقتصاد جامعه سهم دارن ولي به حقوق اونا بي توجهي ميشه و با اونا مثل زنای هزار سال پيش که فقط پشت پرده ها و در اندروني ها بودن رفتار ميشه . من فکر ميکنم اين يه مشکل فرهنگيه. ما زنا تو دنيايي زندگي ميکنيم که قوانينشو مردا نوشتن . عرفشو مردا تعيين ميکنن . مردا ميگن چي خوبه و چي بده . فرقي هم نميکنه تو ايران باشي يا اروپا يا هر جای ديگه . همه جا همين مرد سالاريه . منتها شدتش تو جوامع مختلف فرق ميکنه و بعضي جاها يه مقدار از نظر حقوقي ، قانوني و فرهنگي رو اين مساله کار شده و بعضي جاها هم نه . من شخصا نظر خاصي در مورد آواز خوندن زنا ندارم . اين چيزيه که بايد در يه فضای سالم روش کار فرهنگي بشه . ولي معتقدم اگه اين مساله از نظر عرفي و اجتماعي جا بيفته - حتي اگه فقط به صورت آواز خوندن يه زن در اجتماعات زنانه باشه - و از حالت تابو در بياد ، اين مساله سرقت و اين حرفا هم از بين ميره يا لا اقل کمرنگ ميشه.
يه نکته هم اينه که آهای زنا ! همينجوری نشينين و چشمتون به دست مردا باشه . اصلاح رو بايد از خودمون شروع کنيم . بايد افکار کهنه و قديميو دور بريزيم. بايد خودمونو باور کنيم . بايد تعرِف هامونو در مورد نقش همسري و مادری و يه زن خوب تغيير بديم . اونجوری که مطابق با نظر همه زناست نه اونجوری که مردا دلشون ميخاد ما باشيم. حتا تعريفمون در مورد مرد زندگي و مرد خوب بايد عوض کنيم.
------------------------------------------
تا جايي که من ميدونم و اميدوارم اشتباه نکرده باشم قدمت مبارزات زنان برای حقوقشون در آمريکا و اروپا به 150 سال هم نميرسه . خيلي وقت نيست که زنای اروپايي و آمريکايي تونستن نقش فعالتری در جامعه داشته باشن. در اونجا هنوزم زنا به خاطر از بين بردن بردگي جنسي و سوء استفاده جنسي از زنان تلاش ميکنن. در هند طي 50 سال گذشته گروه های مردمي و غير دولتي زنان برای حقوقشون تلاش ميکنن . تونستن خودسوزی زنان بعد از مرگ شوهر و ازدواجهای اجباری در سنين پايين رو در بسياری از ايالت ها ممنوع کنن و کارشون در حدی بوده که دولت هم ازشون حمايت ميکنه. ما چي کار کرديم ؟
-------------------------------------------------
خوب بالاخره با سلام و صلوات تيم ملي آلمان به ايران اومد ، بازی کرد و رفت . در
اينجا ميتونين مجموعه اخبار کاملشو ببينين. اينجا هم يه سری عکس ميتونين پيدا کنين. نکته جالب اينه که تيم آلمان عليرغم رکود اقتصادی در اين کشور برای اين بازی انسان دوستانه به ايران سفر کردن و علاوه بر اختصاص کليه عوايد بازی به زلزله زده های بم ، يک ميليون يورو هم از طرف فدراسيون فوتبال اين کشور برای بم با خودشون آورده بودن و لي اينجوری که در خبرها اومده رييس فدراسيون فوتبال حاضر نيست اين پولو در اختيار شهرداری بم بذاره !!!؟
بازيهای جام جهاني 1990 ايتاليا مقارن بود با زلزله رودبار و منجيل و آقای
يِورگن کلينزمن که الان مربي تيم آلمانه و اون موقع در اين تيم بازی ميکرد ، برای همدردی بازوبند سياه ميبست و به فيفا پيشنهاد کرده بود که عوايد کارتهاي جريمه بازيکنان رو به زلزله زده های ايراني اختصاص بده. ولي نميدونم اين کار انجام شد يا نه .

هیچ نظری موجود نیست: