1 - در طرح ترميم و تعويض آسفالت خيابونا و پياده روها، خط کشي های چهارراه نزديک خونه ما محو شده . قبلا که خط کشي ها وجود داشت، هميشه حق تقدم با راننده ها بود . ولي حالا باید جونمون رو کف دست مون بگيريم و از خيابون رد بشيم .
2 - يکی از اقوام که مدتيه در بازار سری تو سرا درآورده، با بقيه کاسب های اون راسته بازار، هر شب برای تمام کارگرها و پادوهای اون قسمت افطاری ميدن و پشت بند افطاری هم يکی مياد و سخنراني ميکنه . ديشب مهمونشون يک آقای محترمي بوده با هفت تا موبايل، که بعد از نماز ديلينگ و ديلينگ زنگ مي خوردن و آدما تلفني مشکل شون رو با حاج آقا مطرح مي کردن . حاج آقا هم با کسب اجازه از طرف گوشي رو ميزده رو آيفون تا همه بشنون چه جوری مي زنه تو خال و مشکل طرف رو دقيق و با جزييات ميگه و راه حل هم واسش پيدا ميکنه . تازه، CD هاشو هم مجاني پخش کرده بود . وای از این قوم فريبکار و رياکار !
۲ نظر:
سلام. فاميل شما بودن(قمست دوم) .. عجب فاميل ةايي داريد.
شكر خدا از ريا چيزي حالي مون نمي شه
فقط وسط خيابون نماز مي خونيم و يقمون را هم تا آخر مي بينديم
البته وقتي خانم هاي را بقل مي گيريم ... يقه مقه تعطيل مي شه ... شوريده حالي را عشق است ...
خيلي كوته نظريه اگر بقيه را هم نبينيد ... خالص هستن ... خيلي خالص.
سلام مهربون
يك جورايي خوندمت
موفق باشي نازنين
باور كن كلي همينجوري اومدم
دلم خواست برات چيزي بنويسم و برم دنبال كارم
يا علي
وقتی گریبان عدم با دست خلقت میدرید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل میآفرید
در آغوش خیال تو
هر شب میخوابم
و هر صبح
بالشم عطر تنت را میدهد
رویا نیست
میدانم
هر صبح با نور از پنجره
به اتاقم
سرک میکشی
ارسال یک نظر