خوب ماه رمضون هم تموم شد و بزرگترين حسناش خلاص شدن از شر سريالهاي درپيتي و روحوضياش بود . خواستم يه نقد كامل بنويسم، اما چون ( دستكم در حرف ) اين ماه فرصت يادگيري و عبرت آموزيه، بهتر ديدم درسهايي كه از سريالهاي اين ماه گرفتم رو به اختصار بنويسم .
به ترتيب شبكهها :
اغماء
1 – كاركنان بيمارستانهاي خصوصي هيچ كاري ندارن به جز اينكه در زندگي مريضهاشون سرك بكشن و بيمارهاي همديگه رو بدزدن .
2 – دستگاه عريض و طويل يه بيمارستان فقط يه دكتر بيهوشي داره كه همه كار ميكنه به جز نظارت بر وضعيت بيهوشي بيمار و اگه هم نباشه خود جراح مغز يه تنه تموم كاراشو انجام ميده . پس بي خيال متخصص !
3 – وظيفه پزشك نجات جون هر بيمار به هر طريق ممكن نيست . بلكه اونا رو بر اساس اعتقادهاي فكرياش سوا ميكنه . قسمنامه بقراط هم كشك ميباشد .
4 – هنگام مراجعه به بيمارستان، همراه داشتن پرونده انضباطي مدرسه، برگ عدم سوءپيشينه، خلافي ماشين و استشهاد محلي براي ارايه به پزشك مربوطه الزامي است .
5 – اگر كار خوبي انجام دادين، منتظر عاقبت خير نباشين، چون شيطان بدجوري ازتون انتقام ميگيره . زورش هم از خدا بيشتره .
6 – هنگام دادن شوك الكتريكي به بيمار زن، حفظ حجاب اسلامي براي اون الزاميه .
7 - بيتالمال ارث بابامونه . هرجور بخواهيم خرجاش ميكنيم . احترام به شعور مخاطب محلي از اعراب نداره .
8 – جلسه تلويزيوني بگذارين و هي براي خودتون نوشابه باز كنين .
9 - واي به حال خوشگلا، به خصوص اگه يه نمه هم سوسول بگردن . چون هرچه قدر هم خوب و مومن باشن، بعد از مردن روحشون به خدمت شيطان درمياد و مردم رو بيچاره ميكنه . قرون وسطي و زنان زيبا و ساحرهسوزاني و از اين چيزا ديگه .
ميوه ممنوعه
2 – يه جوجه دانشجوي حقوق ميتونه كار صد تا وكيل كاركشته رو انجام بده . فرقي هم نداره پرونده چي باشه . از قتل تا طلاق ! آب حوض هم شايد بكشه .
3 – يه تازه به دورون رسيده در زمينه موسيقي، با جسارت تموم خودشو با آقاي چشمآذر و مرحوم بابك بيات مقايسه ميكنه . آب هم از آب تكون نميخوره .
4 – اي زنها ! تو خونه بشينين و دودستي شوهرتون رو بچسبين .
5 - ميشه همه گناه بد شدن فيلم رو گردن دو دقيقه حذف اون انداخت .
6 - چون تو سينماي ما زنها با مانتو و مقنعه و بعضا چادر به رختخواب ميرن، ساختن فيلم عاشقانه، كار بيهودهايه. وقتي حتي نيمنگاههاي عاشقانه سانسور ميشن، چيو ميخوان نشون بدن؟ طفلكيا!
يك وجب خاك
با يه داستان دو صفحهاي، قد يه فيلم كوتاه بيست دقيقهاي ميشه راحت يه سريال سي قسمتي ساخت و به خلقالله غالب كرد . سي تا شخصيت ميذاريم وسط و موقعيت پولدوستي و ديگردوستي رو هرشب براي يه كدوم تكرار ميكنيم .
شكرانه
فيلم ساختن در كشورهاي خارجي خيلي راحته . كم خرج هم هست . هركي رو تو خيابون ديديم، ميبريمش براي بازي . باقي قضايا رو هم جذابيت بيحجاب بودن دختره حل ميكنه .
پينوشت 1 : گمونم زبون سرخ مجري برنامه امروز تهران سر سبزشو به باد داده .
پينوشت 2 : فستفود مون هم راه افتاد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر