اصولا با فيلمهای مجيد مجيدی و ديدگاهش مشکل دارم . بنابراين هيچ وقت اصراری برای ديدن آثارش ندارم و هرچي ديدم تصادفي و اتفاقي بوده . مثل ديروز که بيد مجنون را از تلويزيون ديدم و يک جورايي ازش خوشم اومد .
زمان اکران فيلم، هرچي نقد در موردش خونده بودم منفي بود . همه آه و فغانشون درومده بود که چرا يوسف ( پرويز پرستويي ) بعد از بينا شدن اينطوری ميشه و بايد وارستهتر از اينها نشون داده ميشد و ....
فيلم را که ديدم اتفاقا رفتار يوسف به نظرم طبيعي و واقعگرايانه اومد . اين ذات مرد ايرانيه که هر چقدر هم که بهش خوبي و محبت کني، دست آخر نمکدون ميشکنه و با به دست آوردن کوچکترين امتیاز ( مثل بينا شدن در بيد مجنون ) فکر ميکنه حقش خورده شده و جووني و زندگي نکرده و تمام مهرويان عالم بايد بي چون و چرا خودشون رو به اون تسليم کنن . مجيدی اين خصلت رو خيلي خوب درک کره و به تصوير کشيده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر