اين مطلب رو مدتيه ميخوام بنويسم و تو ذهنم خيلي باهاش درگير بودم. البته نه به اين معنا که حالا نوشته جالب و پخته ای از آب درومده باشه. بيشتر يه جور دغدغه ذهني بود و برای نوشتنش هم دودل بودم. بالاخره تصميم گرفتم تا ماه رمضان تموم نشده و تاريخ مصرف اين جور حرفا نگذشته يه چند کلمه ای بنويسم.
ميخوام با يه ديد جدای از مذهب و شرع و وظيفه مذهبي به ماه رمضان و فلسفه روزه گرفتن نگاه کنم. در اديان و مذاهب مختلف، هميشه رياضت های گوناگون برای تزکيه نفس و رسيدن به مدارج عاليتر وجود داشته. حتي به نظرم رياضت های مرتاضان هندی هم تو اين دسته قرار ميگيره . کما اينکه اونطور که ميگن بعضي از اونها به حالتي ميرسن که مثلا ميتونن با نگاهشون قطار رو متوقف کنن و از اين دست کارها.
چيزی که به اين نوع کارها جهت ميده تفکریه که پشت اون قرار داره. يه نفر ممکنه رياضت کشيدن رو برای لطافت روح و انجام کارهای هنری در پيش بگيره . يکي هم ممکنه به دنبال دست پيدا کردن به قدرت نفس برای مقاصد شيطاني باشه . اما ببينيم تو جامعه امروز ما اين نوع رياضت ( روزه گرفتن ) به چه شکلي درومده.
تعاليم مذهبي که از کودکي به ما آموخته شده روزه گرفتن رو راهي برای يادآوری وضعيت گرسنگان و فقرا نشون داده. قراره با اين کار، غذای کمتری خورده بشه و با پول اون به نيازمندان کمک بشه. برای اينه که در زمان گرسنگي و نپرداختن به شکم و ...، بيشتر به ياد خدا باشيم، گناه نکردن رو تمرين کنيم و تسلط بر نفس رو ياد بگيريم و ....
اما در عمده طبقه متوسط ما وضع برعکسه. اغنيا که جای خود دارن. در اين ماه فقط وعده های غذايي جابجا شده . به جای صبحانه سحری ميخورن، به جای ناهار افطاری و شام هم که سرجاشه. اگه قبلا در هر وعده غذايي يه جور غذا پخته ميشد، حالا دست کم دو نوع غذا ميپزن ( سوپ و آش و شله زرد که حتما هست ) . هرجا برای خريد ميري صفه . مردم توی صف شير و نان و گوشت و مرغ و سبزی تو سر و کله هم ميزنن و با زبون روزه ( که قاعدتا بايد پاک و طاهر بمونه ) بدترين الفاظ رو به همديگه نسبت ميدن . خانوما هم که اکثرا برای لاغری روزه ميگيرن و عبادت رو با رژيم غذايي قاطي کردن .
از همه مهمتر اين افطاری های پرتجمل و پر هزينه ايه که اين روزا بدجوری رواج پيدا کرده و در واقع مد شده. خانواده ها با اين وضعيت اقتصادی، گراني و درآمدهای کم، برای پختن آش رشته و شله زرد بهتر با هم مسابقه گذاشتن و لابد بعد از هر افطاری، بازار غيبت در مورد دستپخت و نوع پذيرايي خانم صاحبخونه داغه. به جای اطعام فقرا، عمه و عمو و فاميل شوهر و باجناق و ...رو دعوت ميکنن. کار به جايي رسيده و آش به قدری شور شده که صدای آشپز هم درومده . اواسط ماه رمضان، تلويزيون برنامه ای پخش کرد با عنوان " معضل افطاری های تجملاتي" و البته باز هم همان حرفهای تکراری که لطفا ساده زندگي کنيد ، اصراف نکنيد و .... اما وقتي اين رسانه خودش مبلغ اصلي مصرف گراييه و پول تبليغات بدجور زير دندونش مزه کرده، گفتن اين حرفها چه تاثيری ميتونه داشته باشه؟
در اين ماه شکمها پربارتر و سنگين تر و خرج و مخارج خانواده ها بيشتر شده و فقرا و گرسنه ها و تلاش برای تزکيه نفس و نزديکي به خدا به فراموشي سپرده شده.
جالب اينه که اعلام ميکنن تظاهر به روزه خواری جرمه و مستحق مجازات . البته اگه کسي که روزه نيست غذا بخوره، راست و پاکيزه ميگه من روزه نيستم . اما اگه به دروغ خودشو روزه دار نشون بده، تظاهر نيست؟ اين ديگه چه جور منطقيه که چون يه عده ( حتي اگه اکثريت باشن ) روزه هستن، هيچ کس حق نداره چيزی بخوره. کجای اين کار تمرين تسلط بر نفسه . مثل اينه که يه نفر توی بيابون بي آب و علف گير کنه و چند روز بعد که نجات پيدا کنه لاف بزنه که تو اين مدت روزه بوده.
چند خوردی چرب و شيرين از طعام****** امتحان كن چند روزی در صيام
چند شبها خواب را گشتی اسيــــر ******يك شبی بيدار شو دولت بگيـر
اين شعر مولانا رو بخونين. يه نگاهي به دور و برتون بندازين. واقعا چند درصد مردم به قصد تزکيه نفس نه ترس از جهنم و طمع بهشت، روزه ميگيرن؟ حتي خودتون؟ حتي خود من ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر