اسطورهها پديدههاي عجيبي هستند . به خصوص در كشور ما كه هالهاي از تقدس هم به دورشون كشيده ميشه و حرف زدن در مورد اونها و نقد كردنشون با موقعيت خدا و پيغمبر و ... برابري ميكنه . تختي هم يكي از اونهاست .
سفر به مشهد و ديدن مدالهاي تختي در موزه آستان قدس و خوندن اين مطلب آقاي جلالي فخر، منو به اين فكر انداخت كه چيزايي در مورد اين مرد بنويسم .
بيشك تختي مرد بزرگي بود . اما اونم يه انسان عادي بود با همه تمايلات و تضادهايي كه همهمون در خودمون سراغ داريم . تختي از فقر و به مدد تلاش و استعدادش در كشتي خودش رو بالا كشيد . وقتي محبوب دلها شد، توقعاش از خودش بالا رفت . اما دوران قهرماني خيلي كوتاهه . حالا اون ميديد كه همه اونچه كه به دست آورده، نهتنها اونو به آرامش نرسونده، بلكه بلاي جونش هم شده ( اختلافهاي شديد با همسر، باختهاي پشت سر هم ، توقعهاي مردم و احساس ضعف خودش در برآورده كردن اونها .. ) . به خاطر تمايلات سياسياش هم ديگه اونو به ورزشگاهها راه نميدادن . همه اينها گمونم براي به آخر خط رسوندن يه آدم عادي كافيه . تختي كاري رو كرد كه ما در مواقع اضطرار و در ماندگي زياد بهش فكر ميكنيم : خودكشي .
شايد هم اين زيركي تختي بود . با اين كار اون به يه اسطوره جاوداني تبديل شد .
پينوشت 1 : چند سال پيش كه بهروز افخمي تصميم گرفت پروژه مرحوم علي حاتمي رو ادامه بده و فيلم جهانپهلوان تختي رو بسازه، غلامرضا تختي، يه مطلب در مجله فيلم نوشته بود و با ناراحتي نگرانياش رو از چيزايي كه ممكنه در مورد پدرش گفته بشه اعلام كرده بود . اميدوارم اگه يه روزي اين مطلب رو خوند، از من دلخور نشه.
پينوشت 2: با خبر شدم گلشيفته فراهاني در يه فيلم هاليوودي با ديكاپريو و راسل كرو همبازي شده . اين دومين حضور بينالمللي بازيگران سينماي ايران بعد از بازي همايون ارشادي در بادبادكباز هست و واقعا غرور آفرينه .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر