هر كسي رو ميبينم دماغشو عمل كرده . اغلب هم به حالتهاي خندهدار، زشت و گاهي هم چندشآور درومده . يا نوك بيني رفته رو به بالا، يا سوراخهاش كوچيك و بزرگ و بعضي اوقات تابهتا شده، بعضي ها هم انگار منقار اردك رو چسبوندن جاي بينيشون، يا سر دماغ قلمبه شده، مثل بستني كه كمي در حال آب شدنه و داره ميفته رو زمين !
گاهي فكر ميكنم نكنه من غير طبيعيام كه اصلا تو اين خط ها نيستم . ميشينم جلوي آينه و خودمو نگاه ميكنم . خوب با اين صورت گرد و چشماي درشت، اگه دماغمو كوچيكتر كنم كه حتما خيلي خندهدار ميشم .
اين همهگيري آدمو ياد رمان " كوري " ژوزه ساراماگو مياندازه . شايد تو جامعه ما هم يه روزي مثل اين داستان اين بيماري تموم بشه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر